تحریف تاریخ به سـود آمریکا
محمد محمدی
«من هنوز اینجا هستم» روایتی دراماتیک و سیاسی از زندگی خانواده پایوا در بستر دیکتاتوری نظامی برزیل در دهه ۱۹۷۰ است. داستان از منظر یونیس پایوا (با بازی فرناندا تورس)، مادری شجاع و مصمم، روایت میشود که پس از ناپدیدشدن ناگهانی همسرش، روبنس پایوا، نماینده سابق کنگره، سفری پرمخاطره را برای یافتن حقیقت آغاز میکند. روبنس به دلیل فعالیتهای زیرزمینی علیه رژیم دستگیر و سپس ناپدید میشود، در حالی که مقامات هرگونه دخالت را انکار میکنند. فیلم با ظرافت، زندگی شاد و پرشور خانواده پایوا را پیش از فاجعه به تصویر میکشد و سپس به مبارزه یونیس برای حفظ خانواده و کشف سرنوشت همسرش میپردازد. این اثر، که بر اساس کتاب خاطرات مارسلو، پسر خانواده، ساخته شده، به ظاهر داستان یک فقدان شخصی و مقاومت در برابر ظلم یک رژیم سرکوبگر را به تصویر میکشد و تا سالهای بعد، یعنی ۱۹۹۶ و ۲۰۱۴، ادامه مییابد تا نشان دهد چگونه امید و انعطافپذیری خانواده در برابر رنج دوام میآورد.
این فیلم ترکیبی غنی از غم، نوستالژی و امید است که در فضائی پرتنش و در عین حال انسانی جریان دارد. والتر سالس با استفاده از تصاویر گرم و صمیمی از زندگی خانوادگی پایواها در ریودوژانیرو، که پر از خنده، موسیقی و لحظات روزمره است، مخاطب را ابتدا به دنیایی پرشور و زنده دعوت میکند. اما با نفوذ تدریجی خشونت دیکتاتوری، این شادی جای خود را به اضطراب و اندوه میدهد. موسیقی کلاسیک برزیلی، نماهای خیرهکننده طبیعت و فیلمهای خانگی سوپر-۸ حس نوستالژی و شکنندگی را تقویت میکنند، گویی این لحظات شاد تنها خاطرهای در حال محوشدن هستند.
با این حال، فیلم در تاریکی غرق نمیشود؛ شخصیت یونیس، با بازی فرناندا تورس، نمادی از استقامت و ایمان است که نوری از خوشبینی و مبارزه را در دل داستان میتاباند. این تضاد میان رنج و مقاومت، همراه با فضاسازی ملموس و ریتمی احساسی، اثری تأثیرگذار خلق کرده که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد.
«من هنوز اینجا هستم» با فرم فنی خود، روایتی پراحساس را به اثری بصری و عاطفی تبدیل میکند. سالس با همکاری فیلمبردار، آدرین تیجیدو، تصاویر خانوادگی سوپر-۸ را با نماهای عریض از سواحل و شهر ریودوژانیرو درهم آمیخته و بافتی بصری میسازد که تضاد میان شادی گذشته و تاریکی دیکتاتوری برزیل دهه ۱۹۷۰ را به تصویر میکشد. نورپردازی خوب، با رنگهای گرم در صحنههای خانوادگی و تونالیته سرد در لحظات بازجویی، نیروی عاطفی داستان را تقویت میکند.
طراحی صدا نیز با بهرهگیری از موسیقی کلاسیک برزیلی ژیلبرتو ژیل و کتانو ولوسو و ملودیهای ظریف وارن الیس، لایهای از فرهنگ و احساس به فیلم میافزاید. تدوین در نیمه اول با ریتمی منسجم میان لحظات شاد و خشونت در حال نفوذ تعادل برقرار میکند، هر چند پرشهای زمانی به سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۱۴ اندکی از انسجام فرم کلاسیک میکاهد. طراحی صحنه و لباس با بازسازی دقیق دهه ۱۹۷۰، حس نوستالژی و اصالت را تقویت میکند. این عناصر، در کنار کارگردانی سالس، داستان را به خاطرهای زنده و تأملبرانگیز بدل میسازند که مخاطب را درگیر میکند.
اما یک سؤال مهم؛ دیکتاتوری در برزیل از کجا شروع شد؟
«در ۱۹۶۴ حکومت ژائو گولارت توسط کودتایی از طرف آمریکا سرنگون میشود. پس از آن کشور در دست دیکتاتوری به نام کاستلو برانکو میافتد. قبل از ۱۹۶۴ نوعی آرامش نسبی در برزیل برقرار بود. اما همه چیز بعد از ۱۹۶۴ عوض میشود. دوران تاریکی که حتی تا ۱۹۸۵ نیز ادامه پیدا میکند. کاستلو برانکو مانند سایر دیکتاتورهای آمریکای لاتین مقابل هر کسی که علیه او اعتراض میکرد، سرکوب، سپس آنها را شکنجه یا اعدام میکرد.»
در این فیلم به تمامی ابعاد پرداخته میشود، از دموکراسی قبل از دیکتاتوری تا دموکراسی بعد از دیکتاتوری. از شکنجه، آزار و اذیت یک دختربچه تا فضای خفقان حاکم بر جامعه. از ناپدیدشدن جنازه مخالفان تا دروغگویی ارتش. اما یک نکته سانسور شده است، نکتهای بسیار مهم؛ کودتا چگونه انجام شد؟ در این فیلم به همه چیز پرداخته میشود الا نقش اصلی و اساسی ایالات متحده آمریکا در کودتای برزیل. این فیلم بسیار تلاش میکند تا ثابت نماید که کاملا بر اساس واقعیت است. اصرار و تکرار بر واقعیبودن داستان اما با یک سانسور جدی در حقیقت همراه است. این فیلم سفیدشویی کامل از آمریکا در یکی از هولناکترین برهههای زمانی برزیل است.
در این فیلم متوجه میشویم که ارتش در یک برهه زمانی یک سیستم دیکتاتوری سنگین ایجاد کرده است و مخاطب فیلم باید از آنها انزجار داشته باشد. مردم برای رهایی از این دیکتاتوری دست به اقداماتی میزنند همچون گروگانگرفتن سفیران سایر کشورها و یا ایجاد سازمانهای مخفی جهت انجام یک سری فعالیتها. اما حقیقتا همه تقصیرات بر گردن عدهای خاص میافتد. در انتهای فیلم یکی از خبرنگاران از یونیس پایوا میپرسد آیا هماکنون دولت کاری مهمتر از بررسی گذشته ندارد؟ گویی یک مدتی یک دیکتاتوری آمده و اکنون رفته است. یونیس در جواب اما چیزی فراتر از بررسی سطحی و حقانیت ابتدائی نمیخواهد. درواقع اصلا قرار نیست مردم برزیل به دلیل اصلی دیکتاتوری به وجود آمده توجهی کنند. تنها چیزی که مهم است این است که یک دوران بدی را سپری کردهاند و در آن جنایاتی صورت گرفته و تمام شده و هیچ رد و نشانی از ایالات متحده آمریکا بابت ایجاد آن کودتا نیست.
فیلم «من هنوز اینجا هستم» برنده بهترین فیلم خارجیزبان در اسکار 2025، یک فیلم قصهگو، تاحدی جذاب و بر اساس واقعیت است اما در دل خود یک دروغ بسیار بزرگ حمل میکند. به هرحال اسکار هم گرفته است. انتظار نداریم که در دل آمریکا به یک فیلم که حقیقت سیاه سیاستهای آمریکا را افشا کند تقدیر شود.